شعرومذهبی
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی اراسته باشکل مهیبی سروبر را گفتاکه منم مرگ واگر خواهی زنهار بایدبگزینی تویکی زین سه خطر را یاانکه پدر پیر خودت رابکشی زار یا بشکنی از خواهر خود سینه وسر را یاخودزمی ناب کشی دوسه ساغر لرزید ازاین بیم جوان برخودو جا داشت گفتا پدروخواهر من هردو عزیزند هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را لکن چوبه می دفع شراز خویش توان کرد مینوشم وباوی چاره ی شر را جامی دو بنوشید وچوشد خیره ز مستی هم خواهرخود را زد وهم کشت پدر را ای کاش شود خشک بن تاک وخداوند زین مایه ی شر حفظ کند نوع بشر را
نوشته شده در شنبه 91/3/27ساعت
11:14 عصر توسط محمودرضاانصاری نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |